داستان بیژن و منیژه یکی از داستان های شیرین شاهنامه فردوسی است. در این داستان عشق منیژه به بیژن را می بینم و گرفتاری هایی که برای بیژن در سفرش رخ می دهد.
خلاصه داستان بیژن و منیژه
بیژن پهلوان خوب روی ایرانی به فرمان کیخسرو به شهر اِرمان که در مرز ایران و توران است می رود. در مسیر بازگشت گرگین او را می فریبد و به مجلس منیژه دخترافراسیاب تورانی که دشمن ایرانیان است می برد. منیژه با دیدن کیخسرو به او دل می بندد. وقی بیژن قصد برگشتن به ایران را دارد؛ منیژه با کمک ندیمانش او را بیهوش کرده و به کاخ خود می برد.
دربان کاخ که مردی غریبه را در آن جا می بیند ماجرا را به افراسیاب اطلاع می دهد. او به دستیاری برادر خود گرسیوَز و با کمک سربازانش، بیژن را دستگیر می کند.
در آغاز افراسیاب به قتل بیژن فرمان می دهد ولی بعد به پیشنهاد وزیرش او را در چاهی زندانی می کندو سنگی بزرگ بر دهانه چاه می گذارند. منیژه نیز که با خواری از خانه خود رانده شده است، شب و روز را به اندوهگساری و پرستاری بیژن می گذراند.
گرگین که با ریاکاری مسبب این ماجرا بوده و اکنون از کردار خویش پشیمان است، به ایران باز می گردد و با سخنانی بی پایه خبر ناپدید شدن بیژن را به شهریار ایران می رساند و بر اثر خشم خسرو گرفتار بند می شود.
کیخسرو در جام جهان نما بیژن را می بیند که در چاهی از سرزمین توران زندانی است. کیخسرو به این امید که بیژن زنده است، رستم پهلوان نامدار ایران را بری برای رهایی بیژن راهی توران زمین می کند. رستم پس از جست و جوی بسیار سر انجام بیژن را می یابد و با شکست دادن تورانیان، همراه بیژن و منیژه به ایران باز می گردد.
کیخسرو به شادمانی این پیروزی که بیژن را یافته است، جشن پیوند او و منیژه را بر پا می کند و گرگین را نیز که از کرده خود به شدت پشیمان شده است، به پایمردی رستم می بخشد.
این داستان دلکش را می توانید در قالب یک نمایش رادیویی بشنوید.
ثبت نام کلاس شاهنامه خوانی و نقالی در شیراز