شرح غزل 321 شیخ سعدی (آن که هلاک من همی خواهد ومن سلامتش)

شرح غزل 321 شیخ سعدی

شرح غزل 321 شیخ سعدی

آن که هلاک من همی‌خواهد و من سلامتش

هر چه کند ز شاهدی کس نکند ملامتش

میوه نمی‌دهد به کس باغ تفرج است و بس

جز به نظر نمی‌رسد سیب درخت قامتش

داروی دل نمی‌کنم کان که مریض عشق شد

هیچ دوا نیاورد باز به استقامتش

هر که فدا نمی‌کند دنیی و دین و مال و سر

گو غم نیکوان مخور تا نخوری ندامتش

جنگ نمی‌کنم اگر دست به تیغ می‌برد

بلکه به خون مطالبت هم نکنم قیامتش

کاش که در قیامتش بار دگر بدیدمی

کانچه گناه او بود من بکشم غرامتش

هر که هوا گرفت و رفت از پی آرزوی دل

گوش مدار سعدیا بر خبر سلامتش

آن که هلاک من همی‌خواهد و من سلامتش هر چه کند ز شاهدی کس نکند ملامتش

درس گفتارهای دکتر بهادرباقری در دانشگاه پکن

دکتر بهادر باقری در کلاس شعر خوانی وتفسیر شعر کلاسیک فارسی که دردانشگاه بکن برگزار شده است؛ به شرح ابیات غزل شماره 321 شیخ سعدی شیرازی پرداخته اند که فایل صوتی آن را در زیر می توانید گوش کنید.

این غزل زیبای سعدی را با صدای استاد محمد رضا شجریان بشنوید.

منبع : کانال عشق انگار اختراع من است

شرح غزل شماره 47 شیخ سعدی (سلسله موی دوست )

4.4/5 - (11 امتیاز)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *