نقالی وشاهنامه خوانی از هنرهای فاخر ایرانی است که از گذشته بین مردم رواج داشته است.
نقال به فردی گفته می شود که داستان های حماسی پهلوانان را به شیوه ای خاص برای مردم تعریف می کند. نقالی نیز به معنی تعریف کردن داستان است و از کلمه نقل یعنی داستان گرفته شده است.
متاسفانه در سال های اخیر به خاطرکم اطلاعی بعضی افراد ازهنر ارزشمند وقدیمی نقالی، واژه هایی جعلی و اشتباه به جای نقالی به کار می رود . کلمه نقاله به معنی وسیله ای که در درس ریاضی استفاده می شود و ربطی به هنر نقالی ندارد. ازآن عجیب تر استفاده از کلمه نقاله خوانی است که کاملااشتباه است. همچنین نقالی به معنی نقل کردن است و نیازی نیست که با واژه خوانی ترکیب شود وکلمه نقالی خوانی ساخته شود و این واژه نیز اشتباه است.
تفاوت شاهنامه خوانی ونقالی
شــاهنامـهخــــوانی به معنای خواندنِ عینِ متنِ شاهنامهٔ فردوسی در میان جمع و برای شنوندگان و علاقهمندان است که با لحنِ متناسب و گاه در آهنگ ها و دستگاههای موسیقاییِ مختلف و حرکات سر و دست برای تبیین بعضی حالات و صحنههای داستان ها انجام می شود. البته گاهی این کار همراه با آواز انجام می شود اماهیچ حرکت نمایشی به همراه شاهنامه خوانی انجام نمی شود.در بعضی اقوام ایرانی مانند عشایر لر ویا قشقایی، شاهنامه خوان ها با صوتی دلنشین و گاهی غمگین بخش هایی از شاهنامه را در هنگام نبرد ویا عزاداری ها می خوانند. در بین اقوام مختلف ایرانی شاهنامه خوانی از گذشته های دور رواج داشته است.
پیشنهاد مطالعه :
شاهنامه خوانی لری
نقـــــالی در معنای فنی و اصطلاحی آن با شاهنامهخوانی متفاوت است و به بازگویی منثور داستانهای ملی و پهلوانی گفته میشود. نقّال ضمن بیانِ داستانها به نثر با خواندن بیتهایی از شاهنامه و یا منظومههایِ پهلوانیِ دیگر و یا آثارِ ادبیِ غیر پهلوانی بر رونق و تاثیرِ سخنِ خویش می افزاید.
نقالان ماهر معمولا از حافظهای تیز، فصاحت و صدایی خوش بهرهمند بودند و با آداب و اصول خاصی مراسم خویش را اجرا می کردند. از جمله: ایستادن بر تختی در میان قهوهخانه یا نشستن بر صندلی، پیشخوانی، طلب صلوات در زمانهای خاص، استفاده از حرکات سر و دست و هماهنگی اندامها و لحن گفتار، به کارگیری مَن٘ـتَــشا (عصا)، بیتخوانی در میان نقل منثور، اجرای عملی بعضی صحنههایِ روایت، دوران زدن، رعایت تسلسل در نقل و…
کوشش نقالان برای انتقال ملموس روایات به شنوندگان و میزان مهارت و علاقهمندی بعضی از آنها چنان بود که گاه خود صحنههای نقالی را به عینه تجسم میکردند و با شخصیتهای داستان یکی میشدند.
نقالی و پرده خوانی
پرده خوانی نیز شاخه ای از نقالی است با این تفاوت که پرده خوان از تصویرنقاشی بزرگی بهره می برد که وقایع مختلفی روی آن کشیده شده است. گاهی ده ها داستان با شخصیت های بزرگ و کوچک بر یک پرده نقاشی شده است که نقال با عصایی که در دست دارد به بخشی از پرده اشاره می کند و داستان آن را نقل می کند. پرده ها اگر مذهبی باشند داستان جنگ های امام علی (ع) یا ماجرای کربلا و رشادت های امام حسین(ع)و حضرت عباس (ع) برآن ها تصویرشده است. اگر پرده ها داستان های حماسی را نقل کنند تصاویری از جنگ های شاهنامه برآن ها تصویرشده است . معمولا شخصیت اصلی داستان بسیار بزرگ در وسط پرده دیده می شود و بقیه شخصیت ها و داستان ها کوچک تصویر می شوند.
مناقب خوانی
گاهی نقالان به خواندن اشعاری درمدح بزرگان دین و امامان می پرداختند که به این کار مناقب خوانی می گفتند.
محل اجرای نقالی
از قدیم میدان های شهر، قبرستان ها و از همه مهم تر قهوه خانه و شربت خانه که محل تجمع مردم بوده است محل اجرای نقالی نیز محسوب می شده است. قهوه خانه و شربت خانه به ویژه در دوران صفویه رونق خاصی پیدا کردند و همین باعث رونق بیشتر نقالی نیز شد.
نقالان مشهور تاریخ
از دوران صفویه اطلاعات ما نسبت به نقالان بیشترشده است و نام بسیاری از آن ها در کتاب ها ثبت شده است. دوران شاه عباس به خاطر توجه او به نقالی این هنر گسترش فراوانی یافت.
یکی از نقالان مشهور که نام او در تاریخ ماندگار شده است باباشمس است که نقالی شیرازی بوده که بعدها به اصفهان می رود ودر قهوه خانه ای در چهارباغ به نقالی مشغول می شود . شهرت او به حدی بوده که شاه عباس نیز برای دیدن نقالی او حاضر می شده است.
در این دوره به اسامی دیگری مانند ملابیخودی گنابادی، عبدالرزاق،میرزا محمد نصرآبادی و … که از نقالان به نام بوده اند نیز برمی خوریم.
تومار نقالی
تومار نسخه نوشته شده روایت شفاهی داستان هاست. معمولا نقالان برای آن که داستان های شفاهی از خاطر فراموش نشود داستان ها را بر کاغذهای بلندی می نوشتند وآن را لوله می کردند که به آن ها تومار می گفتند. بسیاری از نقالان که سواد خواندن و نوشتن نداشتند از کسی می خواستند که طومار را برایشان بخوانند و آن ها را حفظ می کردند . البته نقالان طرح اصلی داستان را براین تومارها می نوشتند و نقالان ماهر در بسیاری اوقات براین داستان ها می افزودند ویا از آن چیزی می کاستند.
اگر نقالی به مقام استادی می رسید اجازه می یافت خودش تومار بنویسد و روایت خودش را از داستان مکتوب کند. بسیاری از این تومارها در سالهای اخیر به صورت کتاب منتشر شده است.
فتوت نامه سلطانی
قدیمی ترین کتابی که در باره نقالی و قصه خوانی و آداب آن گفتگو کرده است کتاب فتوت نامه سلطانی نوشته ملاحسین واعظ کاشفی است . او ابتدا قصه خوانی را به حکایت گویی و نظم خوانی تقسیم می کند و بعد در باره آداب کسی که می خواهد حکایتی بگوید چنین می نویسد: اگر قصه گو مبتدی است باید اول قصه را برای استاد بیان کرده باشد.اگر خودش استاد است باید قصه را کاملا حفظ باشد.
دوم این که باید به چستی و چالاکی قصه را تعریف نماید. سوم این که باید به تناسب مردمی که در معرکه هستند قصه را تعریف کند تا مردم به شنیدن راغب شوند. چهارم در بین قصه ای که به نثر است ابیاتی از شعر نیز بخواند. پنجم قصه های عجیب و باورنکردنی نگوید. ششم در میان قصه به افراد کنایه نزند و با عث ناراحتی دیگران نشود.
پیشنهاد مطالعه :