داستان هفت خان اسفندیار رویین تن یکی از داستان های پر ماجرا و شنیدنی شاهنامه فردوسی است.در این ماجرا اسفندیار قصد دارد که خواهرانش همای و به آفرید را از محلی به نام رویین دژ آزاد سازد. اما برای رسیدن به محلی که خواهرانش اسیر هستند مجبور است از هفت مرحله سخت عبور کند تا به هدفش برسد.
سخن گوی دهقان چو بنهاد خوان
یکی داستان راند از هفتخوان
ز رویین دژ و کار اسفندیار
ز راه و ز آموزش گرگسار
اسفندیار در ابتدای راه از گرگسار که اسیر دست اسفندیار است می پرسد بهترین راه رسیدن به دژ کدام است؟ گرگسار پاسخ می دهد. راه اول از میان آبادی می گذرد اما سه ماه طول می کشد. راه دوم از بیابان می گذرد و دوماه طول می کشد اما راه سوم یک هفته بیشتر طول نمی کشد .اما پر است از شير و گرگ و اژدها كه كسي از آنها رهايي ندارد. افزون بر اين ها فريب زن جادوست كه يكي را از دريا به ماه مي برد و يكي را درچاه مي افكند و از اينها گذشته، دشواري سيمرغ و سرماي سخت و گرماي سوزان در پيش است.
رسيدن به خود دژ نيز كار بسياري دشواري است كه ديوارهاي بلندش بر ابرها مي سايند و بر گرداگردش آب و رودي روان است كه جز با كشتي نمي توان از آن گذشت. در دژ از سپاه گرفته تا كشتزار و درخت آن قدر فراوان است كه اگر ارجاسپ صد سال در حصار بماند به هيچ چيز از بيرون نيازمند نخواهد بود.. اسفندیار راه سوم را بر می گزیند و به سوی هفت خان می رود.
گرگسار می گوید «شهريارا مگر از جان خود گذشته اي از اين هفت خان به زور هم نمي توان گذشت.» اسفنديار پاسخ می دهد:«باش تا زور و دل مرا ببيني، تنها بگو در نخستين خان چه پيش خواهد آمد؟…..
دانلود کتاب اسفندیار رویین تن
برای آن که بدانید در ادامه ماجرا چه اتفاقی می افتد کتاب اسفندیار رویین تن را دانلود کنید و بخوانید.
پیشنهاد مطالعه:
دانلود کتاب فرزند سیمرغ از قصه های شاهنامه برای کودکان و نوجوانان